پوشيدن لباسهاي محلي و سنتي در اغلب نقاط کشور با ورود فرهنگ غربي و مدلهاي بيهويت، حتي در روستاها نيز در حال کمرنگ شدن و رنگ باختن است.
به گزارش
سلام لردگان به نقل از
جهانبين نيوز، پوشاک از عناصر فرهنگي هر جامعهاي است و لباسهاي بومي و محلي هر استان، معرف تمدن و آداب و رسوم آن ديار به شمار ميرود و از اصالت و جايگاه والايي در فرهنگ هريک از اقوام کشور برخوردار است.
در واقع يکي از ابزارهاي شناخت فرهنگ، لباس يا تنپوش است، ابزاري که نشانگر فرهنگ و تمدن هر جامعه به شمار ميرود. در بسياري از کشورهاي مختلف، لباس خود به تنهايي گوياي فرهنگ، تمدن و حتي زبان است.
ايران هم يکي از کشورهايي است که به علت تنوع قوميتي، لباسهاي خاص زيادي در آن وجود دارد که هر کدام نشاندهنده محل و فرهنگ قوميتي خاص است، لباسهايي مانند لباس کردي، آذري و لري که همانگونه که اشاره شد گوياي فرهنگ، سنن و زبان خاصي هستند و ميتوانند در حفظ و تقويت ارزشهاي فرهنگي جامعه نقش مهم وبيبديلي را ايفا کنند.
اما اين روزها در حالي که شاهد برنامهريزيهاي دشمن براي بيهويتي جامعه اسلامي و فاصله گرفتن مردم از ارزشهاي اصيل خود هستيم، نوع پوشش زنان جامعه بيش از هرچيز ديگر مورد آماج حملات دشمن قرار گرفته است.
دشمن براي جدايي زنان از حجاب و عفاف سالها برنامهريزي کرده و از طريق تبليغات به صورت نرم، تهاجمي و آرام و خاموش درصدد جدايي زنان از حجاب و عفاف است.
اين در حالي است که در هريک از اقوام کشور ظرفيتهاي بسياري براي صيانت از نقش و جايگاه زنان و دفاع از آنها در برابر آماج اين حملات هستيم. لباسهاي محلي و سنتي يکي از مهمترين عناصري است که نه تنها ميتواند با مدلهاي غربي و الگوهاي بيهويت آنها مقابله کند بلکه ميتواند بر غناي فرهنگ ايراني اسلامي کشور نيز بيفزايد.
در اين راستا
پوشاک محلي مردم چهارمحال و بختياري در نهايت ظرافت و هنر اصيل ايراني ميتواند به عنوان نمادي از پوشش ايراني اسلامي به زنان و دختران جامعه عرضه شود.
پوشاک زنان بختياري يکي از مهمترين نوع پوشاک مردم استان چهارمحال و بختياري است که آميزهاي از فرهنگ و تمدن ايران کهن به شمار ميرود؛ انواع مختلف پوشاک بختياري به اين شرح است:
لچک(کلاهک): کلاهي است که در زير مينا قرار ميگيرد و با پشت سوزني به مينا متصل ميگردد اندازه دقيق آن ۲۵ در۱۰ سانتيمتر است، دو بند دارد که در زير گلو بسته ميشوند و زيرلچکي به قسمت گره خورده آنان وصل ميگردد. در جلوي آن اشرفي و بر روي آن منجوق و الماسنما (نگينهاي کوچک والوان) ميدوزند.
در ايل بختياري زنان سنگها، سکهها و طلاهاي گران قيمت را به لچک ميچسبانند و به دور سر خود ميبندند، اين مزين بيانگر دختر بختياري بودن است.
زيرلچکي(بُنايي): سکههاي طلا يا نقره را به هم جوش و در زير گلو به لچک متصل ميکنند.
مينا(روسري): ازپارچههاي نازک حرير مانند به رنگهاي آبي، زرد، سرخ و بنفش. جوانان معمولا از رنگهاي روشن و زنان ميانسال و پيرزنان از رنگهاي تيره استفاده ميکنند. براي دوخت مينا از سه تا چهار متر پارچه استفاده ميکنند.
بندسوزن(سيزنبن): براي محکم کردن مينا بر روي لچک مورد استفاده قرار ميگيرد که به شکلهاي مختلف مهره، گيره سنجاق ديده ميشود بنا به استطاعت مالي و قدرت اقتصادي هر فرد از گيرههاي رنگين يا گيرههايي از جنس طلا و نقره انتخاب ميشود.
دستمال(شده): دستمال چهارگوش مشکي ابريشمي است که در واقع ميتوان آن را نوعي پيشانيبند به حساب آورد. آن را بر روي پيشاني بسته و از روي دو گوش نيز ميگذارنند و در پشت سر دو طرف آن را به هم گره ميزنند. در جلوي اين دستمال که به هنگام استفاده آن را چند تار چند لايه ميکنند و گوي نقرهاي ريشهدار وجود دارد که به آنها گوي سر دستمال ميگويند.
جومه: پيراهني است آستين بلند مچدار که پيش سينهاش چاکدار بوده و سه دکمه برآن ميدوزند بالا تنه و دامن آن صاف و بدون چين است. بلندي آن تا زير زانو ميرسد و دو طرف پايين دامنش آنرا به اندازه ۲۰ سانتيمتر چاک ميدهند. البته نوع بدون چاک آن نيز وجود دارد. جوه در رنگهاي مختلف بنا به سن فرد تهيه ميشود.
شلوارقري: به صورت دامني بلند و چيندار دوخته ميشود. معمولا براي تهيه آن از رنگهاي شاد استفاده ميگردد و در حدود ۱۲ تا شش متر پارچه براي دوخت آن لازم است. در قديم براي تهيه شلوار قري از مخمل استفاده ميکردند.
چادر بانوان بختياري: پوشش ديگري که وضع بانوان بختياري را مشخص ميکند انتخاب چادر آنها است. اين چادر از جنس پارچه توري و گاه مزين به تارها و نقشها و حاشيههاي مزين است و همچنين سراسر کنارههاي چادر اغلب داراي زر و زيور وسکههاي تزئيني است. هيئت عمومي زنان بختياري با اين پوشاک و چادر توري و تزئينات آن يادآور پوشاک دوران گذشته است.
پوشاک بانوان بختياري روي هم رفته آميخته است از پوشاک گذشته و فرهنگ اصيل ايراني اسلامي است.
اما اين در حالي است که
پوشيدن لباسهاي محلي در اغلب نقاط کشور از سالهاي گذشته با ورود فرهنگ غربي، حتي در روستاها نيز در حال کمرنگ شدن و رنگ باختن است.
اين روزها الگوهاي لباسهايي که در بازار شهرمان عرضه ميشود از لباسهاي اصيل با پوشش اسلامي فاصله گرفته و بهعنوان الگويي بيگانه بر سر در مغازهها آويزان است و اينگونه عرصه براي يکهتازي مدهايي غربي باز گذاشته است.
جدا از مراسم و جشنهاي خانوادگي، استفاده از لباسهايي محلي در محيطهاي رسمي شهر جايگاهي ندارد و به غير از منطقهاي خاص، بهندرت مغازهاي در شهر پيدا ميشود که به عرضه لباسهاي محلي بپردازد. در واقع امروزه پوشيدن لباسهاي بومي و محلي به غير از مناطقي خاص، در ساير مناطق کمرنگ شده و کمتر مکاني به عرضه و فروش اين لباسها در سطح شهر ميپردازد.
آنچه امروز در رابطه با سنتهاي بومي و اصيل ضروري به نظر ميرسد احياي لباسهاي محلي و به روز کردن اين لباسها براي استفاده زنان و مردان در جوامع مختلف است.
الگوگيري از طرحهاي سنتي به منظور ايجاد پوشش ايراني اسلامي شايد يکي از راهکارهاي مشکلات موجود در بخش پوشاک کشور محسوب ميشود که بايد سرمايهگذاري روي اين بخش با قوت بيشتري ادامه يابد.
در سراسر کشور الگوها و ارزشهاي بومي و اسلامي وجود دارد که پايبندي به آن از وظايف هر ايراني محسوب ميشود و شايسته است در ترويج آن تلاش شود.
چهارمحال و بختياري استاني است با قدمتي ديرينه که ظرفيتهاي فرهنگي و اقتصادي بسياري در اين استان وجود دارد و مسئولان با بهرهگيري از اين ظرفيتها نه تنها ميتوانند با تهاجمات فرهنگي دشمن به خوبي مقابله کرده، بلکه در تقويت پايههاي نظام نيز پيش از پيش موفق عمل کنند.
پوشش محلي و لباس سنتي مردم اين استان بهترين ظرفيت براي ارائه الگوهاي ايراني اسلامي به جوانان به ويژه دختران و زنان استان است. با بهرهگيري از اين الگو و با حمايت مسئولان ميتوان نمونههاي ارزشمندي از پوشش اسلامي ايراني را به جوانان ارائه داد.
در کنار آن با اشتغالزايي براي فعالان و تحصيلکردگان آکادميک اين رشته نه تنها ميتوان گام موثري در مهار بيکاري داشت بلکه در تحقق اقتصادي مقاومتي نيز ميتوان به نحو شايستهاي عمل کرد.
در همين راستا
کمرنگ شدن جذابيت استفاده از لباسهاي محلي در عصر جديد، بيشک داراي عوامل متعددي است و بايد در اين رابطه تحقيقات ميداني بسياري انجام شود و البته چرايي و چگونگي شکلگيري اين آسيب را نيز بايد از متوليان فرهنگي و فعالان اين حوزه جويا شد.
گزارش از خاطره حسين زاده
انتهاي پيام